که عشق آسان نمود اول
ولی افتاد مشکل ها...
رمز رهایی...برچسب : نویسنده : minure بازدید : 88
برچسب : نویسنده : minure بازدید : 70
شما اینجا نوشته های یه معتاد کوکائینی رو می خونید.
باور ندارید برید سرچ کنید تو گوگل.
ترکیب شیمیایی مغز یه کوکائینی شبیه به مغز یه عاشقه.
از بیست و چهار ساعت فقط لحظه های خواب فکرم درگیرش نیست. البته گاهی در خواب هم می بینمش.
یعنی چی شد که من اینطور مبتلاش شدم. واقعا چی شد؟
رمز رهایی...
برچسب : نویسنده : minure بازدید : 115
گاهی تو را حس می کنم.
بیشتر و نزدیک تر از رویا
ایستاده ای و سیگار پشت سیگار
غرق فکر منی و مرا می خواهی
و من روبروی توام.
دوست داشتنت را حس می کنم.
و انتظار کشیدنت را هم.
و سکوتی که نباید شکسته شود.
این قانون توست!
روبروی منی
و دوست داشتنم را حس می کنی
انتظار کشیدنم را هم
و سکوتی که نباید شکسته شود
و این قانون من است.
چشمانم را باز می کنم و با دست گونه های خیسم را پاک می کنم تا خیال بعدی.
رمز رهایی...
برچسب : نویسنده : minure بازدید : 103
از خاطرات خوب همانگونه مي ترسم كه از بدشان
كه به وقت دلتنگي، لبه تيز هر دو خوب بر قلب فرو مي رود
چه، خاطرات خوب عميق تر و كاري تري بر جان مي نشيند.
بر تب دلتنگي چون روغن مي پاشند و مي كشند.
آري من از هجوم خاطرات خوب بيشتر مي ترسم.
برچسب : نویسنده : minure بازدید : 106
این هم برای باز بودن نظرات به احترام حرف دوستان.
رمز رهایی...
برچسب : نویسنده : minure بازدید : 95
با اولين برف زمستاني، بر من بهمن اين عشق فرو ريخت
تا زير آن دفن شوم و بميرم
در بهار آگاهي، همچون دانه اي به بارقه هاي اميد، جوانه زدم
و در تابستان آن سوختم و و پخته شدم
اما در انزواي اين آتش و گرماي آن "آذر" بيرون آمدم
آذري كه از بند عشق، به لطف حقيقت سرد و سالم بيرون آمد
آذري كه آزاد شد از بند تو
و حالا من آذرم
آذر آزاد
برچسب : نویسنده : minure بازدید : 81
برچسب : نویسنده : minure بازدید : 407
خرابي درونم را چهره زردم فرياد مي زند
بيني متورم و چشمان بي روح
مي دانم كه عشق جز به رسوايي و بدنامي ام رضايت نمي دهد.
اي رنگ ها بياييد و رنگي كه او برده بر چهره ام بپاشيد
زردي صورتم را، گودي چشمانم را
بياييد و رنگ بر من بريزيد.
اي رنگ ها، شما صورتم را التيام كنيد،
التيام جگر پاره پاره و خون چكان با من.
رمز رهایی...برچسب : نویسنده : minure بازدید : 86
دست كه بالا ببري، من برايت بدمستي مي كنم.
دل كه بدهي من به شوق مي چرخم
چقدر خوب است كه دوري!
چه، نزديك كه بيايي من عروس رقصان تو مي شوم
پاك شو اي رويا!
در اين تيره روزي،
ببين چه كودكانه سپيد پوش خيال توام!
برچسب : نویسنده : minure بازدید : 97